محمد قربان زاده؛ سمیه سلیمانی
چکیده
«صلح» جوهرۀ اصلی همۀ ادیان و صلحگرایی غایتی است که تمامی ادیان به ارائۀ راهکارهایی دربارۀ آن پرداخته اند. در فرهنگ رضوی به پشتوانۀ اصولی چون عدالت، رشد فکری و اجتماعی، مدارا و عفو، صلح از ...
بیشتر
«صلح» جوهرۀ اصلی همۀ ادیان و صلحگرایی غایتی است که تمامی ادیان به ارائۀ راهکارهایی دربارۀ آن پرداخته اند. در فرهنگ رضوی به پشتوانۀ اصولی چون عدالت، رشد فکری و اجتماعی، مدارا و عفو، صلح از بنیادی ترین اصول در مناسبات بین المللی منظور شده و ایجاد صلح پیش از آنکه عملی مادی باشد، امری معنوی است که به تکریم حقوق واقعی بشر متکی بوده و برخلاف ادبیات حقوقی بینالمللی معادل یک مفهوم سلبی؛ یعنی محدود به نبود جنگ نیست، بلکه فراتر از آن، مفهومی ایجابی و به معنای همزیستی مسالمتآمیز با حفظ کرامت انسانی است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته حاکی از آن است که در فرهنگ رضوی برخلاف دیدگاه غیرواقعبینانه و قوممحورانۀ برخی مستشرقان غربی چون برنارد لوئیس، هانتینگتون و ... که اسلام را دین ناسازگار با صلح و دموکراسی و منبع خشونت و تروریسم معرفی میکنند، اسلام پیامآور صلح و دوستی است و این قابلیت را دارد که نسبت بـه دیگر تئوری و پارادایمهای تئوریک موجود در عرصۀ روابط بینالملل، ارائهدهنـدۀ یـک تئوری جدید و جامع باشد؛ چراکه قلمرو اجرای صلح در فرهنگ رضوی علاوهبر صلح در مفهوم خاص، صلح در معنای عام را نیز در برمیگیرد؛ در این فرهنگ، برخلاف آنچه در ادبیات حقوق مخاصمات مسلحانه اشاره میشود، دفاعِ مشروعِ پیشدستانه وجود ندارد، چراکه صلح امری مقدس و جهاد اقدامی انساندوستانه و در راستای گسترش صلح و امنیت در پرتو حاکمیت الهی، نفی حاکمیت طاغوت و دفاع از مظلوم و مبارزه با بیعدالتی است.